اقتصاد در دو دقیقه!
قسمت و بیست و پنجم
قضیه کوز
فرض کنید عرفان به نواختن ترومبون علاقهمند شده، اما همسایه اش مهدی از سر و صدا متنفر است. ترومبون مایه شادی عرفان است، اما هزینه منفی برای مهدی به دنبال دارد. این هزینه در بازار دیده نمیشود و در نتیجه عرفان مجبور نیست هزینه کامل علاقهمندی خود را به بازار بپردازد. طبق نظر اقتصادانان، عرفان دارد یک اثر جانبی منفی به وجود میآورد. در سال 1960، «رونالد کوز» که یک اقتصاددان بود، قضیهای را مطرح کردکه طبق آن بازارها بازارها میتوانند این مسئله را حل کنند. فرض کنیم لذت ناشی از نواختن ترومبون برای عرفان 1000 دلار است و آزار و دردسری که مهدی تحمل میکند 2000 دلار است. مهدی میتواند 1500 دلار به عرفان بدهد و او را از نواختن ساز منصرف کند. در این صورت هم عرفان و هم مهدی اوضاع بهتری پیدا میکنند. البته این با فرض حق عرفان برای نواختن است. در مقابل مهدی هم حق استفاده از آرامش و سکوت را دارد که در آن صورت، عرفان باید مبلغی به او بپردازد تا اجازه نواختن ترومبون را پیدا کند. در هر حال، این قضیه میگوید که طرفین باید قدرت رسیدن به یک راهحل مشترک را داشته باشند. اما در واقعیت این قضیه همیشه عملی نیست؛ چانه زدن با طرف مقابل معمولا پرهزینه است و در نتیجه به راه حل نمیرسد.
میتوانید قسمت قبل را از اینجا و قسمت بعد را از اینجا دنبال کنید.
| نویسنده: بنیامین رضایی |